تو این فکر بودم که با هر بهونه
یه بار آسمونو بیارم تو خونه
حواسم نبود که به تو فکر کردن
خود آسمونه خود آسمونه
تو دنیای سردم
به تو فکر کردم
که عطرت بیاد و
بپیچه تو پارچه
بیای و بخندی
تو باز خنده هاتو
مثل شمعدونی بزارم رو طاقچه
به تو فکر کردم به تو آره آره
به تو فکر کردم که بارون بباره
به تو فکر کردم دوباره دوباره
به تو فکر کردن عجب حال داره
تو و خاک گلدون با هم قوم وخویشین
من و باد و بارون رفیق صمیمیم
از این برکه باید یه دریا بسازیم
یه دریا به عمق یه عشق قدیمی
دوست داشتم با تموم وجودم
غزیزم هنوزم تو رو دوست دارم
الهی همیشه کنارتو باشم
الهی همیشه بمونی کنارم
به تو فکر کردم به تو آره آره
به تو فکر کردم که بارون بباره
به تو فکر کردم دوباره دوباره
به تو فکر کردن عجب حال داره
"ترانه سرا : حسن صفا"
این دوازده تا شعر از کتاب مجموعه شعر های کامران رسول زاده هستش که از 50 شعر اولش انتخاب شده و از نظر من از بقیه قشنگ تر بود . یه جورایی سوز داره ...
مرگ
همین زندگی ست
که بی تو
سر میکنم...
***
گریه کار کمی ست
برای توصیف رفتنت...
دارم به رفتار پر شکوهی
شبیه مرگ
فکر میکنم...
***
به کسانی که فکر میکنند
تو
ساخته ی توهمات منی
میخندم.
من
هر روز
به تمام مردم دنیا
میخندم...
***
به حرف های مردم کاری نداشته باش...
به زیباییت ادامه بده
میان خیال های شبانه ام...
***
من عاشق تو نیستم،
فقط
تو را به بند _ بند بودنم اضافه کرده ام
چنان که بی تو
بودنم
دروغ کهنه ای ست
شکل زندگی...
***
من ابر باروری هستم
که هر جای شهر یاد تو می افتم
باران می بارد...
***
جهان
از چشم های تو شروع می شود
و جایی در امتداد آشفتگی موهات
به باد می رود...
***
دوستت ندارم،
این دروغ بزرگی ست
که جز تو
کسی باورش نکرد
حتی همین خودم،
که دوستت دارم...
***
این همه زیبایی به چه کار تو می آید!؟
فکرنمی کنی
باید زیباییت را
با خودم به گور ببرم...؟
***
خودم را کشتم
که به تو برسم
اما...
حالا دارم مثل یک مرده
زندگی میکنم
***
برای تو نخواهم جنگید
اما
خواهم مرد...
***
جهان حجم سنگینی
از نبودن توست
که دارم بی دلیل به دوش میکشم...
من برای بدست آوردن تو جنگیدن هارا جنگیده ام
وقتی تو نخواستی دیگر چه جنگیدنی
خواهم مرد
"حسام.ت"
من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار
"احمد شاملو"
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن
زیباست
"فروغ فرخزاد"
یک نظر بر یار کردم یار نالیدن گرفت
یک نظر بر ابر کردم ابر باریدن گرفت
یک نظر بر باد کردم باد رقصیدن گرفت
یک نظر بر کوه کردم کوه لرزیدن گرفت
کوه لرزیدن گرفت...کوه لرزیدن گرفت...کوه لرزیدن گرفت...
یک نظر بر یار کردم یار نالیدن گرفت
یک نظر بر ابر کردم ابر باریدن گرفت
یک نظر بر بــــاد کردم باد رقصیدن گرفت
یک نظر بر کوه کردم کوه لرزیدن گرفت
یار نالیدن گرفت...ابر باریدن گرفت...باد رقصیدن گرفت...کوه لرزیدن گرفت...
تکیه بر دیوار کردم خاک بر فرقم نشت
خاک بر فرقش نشیند آنکه یار از من گرفت
تکیه بر دیوار کردم خاک بر فرقم نشت
خاک بر فرقش نشیند آنکه یار از من گرفت
خاک بر فرقش نشیند آنکه یار از من گرفت
رنگ زدم را ببین برگ خزان را یاد کن
با بزرگان کم نشین افتادگان را یاد کن
مرغ صیاد توام افتاده ام در دام عشق
یا بکش یا دانه ده یا از قفس آزاد کن...
یا بکش یا دانه ده یا از قفس آزاد کن...
"حامد بهداد_گروه دارکوب"
و عشق را باید
از داروخانه ها خرید
در بسته های دوازده تایی
با طعم آناناس و هندوانه...
"یغما گلرویی"
مردگان را هفته ای یک بار یادی میکنند ؛
ما ز خاطر رفتگان از مردگان هم کمتریم....
"دنیا فقط رشت_fb"