بـه سلامتیـه همـه روزای خـوشی کـه داشتیـم
بـه سلامتیـه خاطـرات خـوبی کـه داشتیـم
بـه سلامتیـه خـودمـون که تـو گـذر زمـان خیـلی جنبـه داشتیـم
بـه سلامتیـه اونایی که باهاشـون روزهـا و خاطـرات خـوبی داشتیـم
بـه سلامتیـه چشایـی کـه بـرای ایـن روزهـا عجیـب بـارونـی شـدن ...
حال مرا از من بیمار پرس/از شب و خاکستر سیگار پرس
"علیرضا آذر"
مثل سیگـار خطرناک ترین دودم باش
شعله آغوش کنم.. حضرت نمرودم باش
مثل سیگـار بگیـرانـم و خـاکستـر کن
هر چه با من همه کردند از آن بدتر کن
مثل سیگـار تمامم کن و ترکم کن باز
مثل سیگـار تمامم کن و دورم انــداز
من خـرابم،بنشیـن زحمت آوار نکش
نفست بـاز گـرفت،این همه سیگار نکش
"علیرضا آذر _تومور"
کارمان جز گریه و اندوه نیست/کارمان جز غصه و سیگار و این مشروب نیست
کارمان مانند کودکی چند ساله است/پی تکیه گاهی برای گریه کردن،تکیه کردن
"حسام.ت"
دیگر سیگار هم با غم های من نمیسوزد/دیگر هیچ کسی گوش به حرف های من نمیدوزد
دیگر برای ماندن هیچ نشانه ای ندارم/دیگر برای خواندن هیچ بهانه ای ندارم
دیگر یاری نمانده،دیگر کاری نمانده/دیگر دوستی نمانده،دیگر جانی نمانده
"حسام.ت"