دست نوشته های یک دیوانه

 

بر مسندِ آوار اگر جغد منم

باید که در این فاجعه پرپر بزنم

اما اگر این جغد به جایی برسد

دیوانه اگر به کدخدایی برسد

ته مانده ی یک مرد اگر برگردد

صادق،سگ ولگرد اگر برگردد

معشوق اگر زهر مهیا بکند

داود نباشد که دری وا بکند

این خاطره ی پیر به هم می ریزد

آرایش تصویر به هم می ریزد

 

اِی روح مرا تا به کجا می بری ام

دیوانه ی این سرابِ خاکستری ام

می سوزم و می میرم و جان می گیرم

با این همه هر بار زبان می گیرم

در خانه ی من پنجره ها می میرند

بر زیر و بمِ باغ،قلم می گیرند

این پنجره تصویرِ خیالی دارد

در خانه ی من مرگ تَوالی دارد

در خانه ی من سقف فرو ریختنی ست

آغاز نکن،این اَلَک آویختنی ست

بعد از تو جهانِ دگری ساخته ام

آتش به دهانِ خانه انداخته ام

بعد از تو خدا خانه نشینم نکند

دستانِ دعا بدتر از اینم نکند

من پای بدی های خودم می مانم

من پای بدی های تو هم می مانم

لیلی تو ندیدی که چه با من کردند

مردم چه بلاها به سرم آوردند

"علیرضا آذر-هم مرگ"



نظرات شما عزیزان:

Lisa
ساعت12:44---28 مرداد 1392
این شعر فوق العاده بود خوشم اومد خصوصا اونجا که گفته سگ ولگرد اگر برگردد! پای یکی از کتابای هدایت وسط کشیده! این قسمت خیلی قشنگش کرده!ایول به ذوق هنریت

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:,ساعت4:50توسط حسام.ت |